یخچال شمالی زرین کوه
برای تعطیلات 15 خرداد برنامه را برای خط الراس دو برار قطعی کرده بودیم.پیش بینی ها نشان می داد ها در ارتفاعات متغییر است و احتمال وقوع رعد و برق زیاد است. رعد و برق چیزی نبود که بشود از آن چشم پوشی کرد. تصمیم گرفتیم به سمت دلیر برویم و چند روزی را در آنجا بمانیم. این کار دو مزیت داشت. اول اینکه سبکبار صعود می کردیم و شب را می توانستیم در منزل محسن بمانیم دوم اینکه تلاشی را که دو هفته قبل در جبهه شمالی زرین کوه که به دلیل ریزش بهمن های بهاره ناکام مانده بود به ثمر برسانیم.
98/03/13 به همراه علی و محمد رضا از تهران به سمت کرج حرکت کردیم. ترافیک و گرما کلافه کننده بود.بعد از گذر از سد کرج شرایط جاده بهتر شد و با سرعت بیشتری به سمت مقصد رفتیم و حوالی غروب به دلیر رسیدیم. دوباره پس از مدت ها کنار هم جمع می شدیم و از این بابت خوشحال بودیم . برنامه فردا صعود یخچال شمالی زرین کوه بود.
98/03/14
ساعت 5 صبح بیدار شدیم و پس از صرف صبحانه ساعت 6 صبح حرکتمان را آغاز کردیم. هوا عالی بود. از پل روستا گذشتیم و پاکوب منتهی به دره شمالی زرین کوه را ادامه دادیم. نیم ساعتی از حرکت نگذشته بود که محسن گفت عینکش را جا گذاشته... برای بازگشت دیر بود و قرار گذاشتیم با هم به صورت نوبتی از عینک استفاده کنیم. حجم سنگین برفی که در کف دره خوابیده بود گواهی بر دلیل غیر قابل صعود بودن این جبهه در زمستان بود. ریزش بی امام بهمن های این جبهه جالی برای صعود زمستانی باقی نگذاشته است.با ادامه پاکوب به ابتدای یخچال رسیدیم. شکوه زرین کوه از اینجا آشکار بود . برف سفت و یخ زده بود. کرامپون ها را بستیم و حرکت را آغاز کردیم. ارتفاع برف درون دره طبق گفته محسن و مقایسه اش با شرایط خشک دره به بیش از 30 متر می رسید. دو ساعتی را در شیب ملایم پیشروی کردیم و به ابتدای دهلیز رسیدیم. مسیر دهلیز از همان ابتدا با شیب تند آغاز می شد و به سمت بالا می رفت و با رسیدن به دیواره ای بزرگ از نظر پنهان می شد.
بقایای بهمن های تازه بهاره درهمه جای مسیر به چشم می خورد. اوایل خرداد ماه با خوش شانسی چند ثانیه قبل از رسیدن بهمن از آن گریختیه بودیم. حالا شرایط ایمن تر بود . هارنس ها را پوشیدیم و تبر ها را در دست گرفتیم و صعود را آغاز کردیم. بهمن راهرویی را در این دهلیز ایجاد کرده بود و صعود از این راهرو بسیار دلچسب بود. مشغول صعود شدیم. اسپیلت در مقابل شکوه و عظمت این یخچال شبیه شوخی بود. با فریاد یکی از دوستان به خود آمدیم"سسسسسسنگ"....
چهار سنگ بزرگ مسیر این راهرو برفی را در نوردید. با خوش شانسی به موقع سنگ را دیدیم و فرار کردیم. بالاخره به ابتدای دیواره ها و چرخش دهلیز رسیدیم. تقریبا ایستاده و پلکانی بالا می رفتیم. سنگ بزرگ دیگری در راه بود که در آخرین لحظه آن را دیدم و از مسیرش خارج شدیم. تمام این دهلیز در معرض خطر سقوط نقاب های عظیم قله است. هوا گرم بود و نگران ریزش بهمن و سنگ بودیم. پس از چند ساعت صعود پر هیجان و لذت بخش به بلندای قله4205 متری زرین کوه رسیدیم. ساعتی را روی قله ماندیم و از قله به سمت جنوب خط الراس را ادامه دادیم و از مسیر نمه چال و با فرود از شیب تند منتهی به دره به ابتدای دهلیزی که صعود کرده بودیم بازگشتیم و ساعت 7 شب به دلیر رسیدیم. شیب یخچال طبق جی پی اس محسن 73 درجه بود










نفرات برنامه: محسن سام دلیری-محمد رضا مختاری-علی ملک محمدی-نیما اسکندری