پیر زن کلوم و زمستانی که زمستان نیست
سه سالی می شود که نمی نویسم. دلیلش چیست نمی دانم البته که بیش از یک دلیل دارد .بی انگیزگی و تنبلی و بی حوصلگی را که کنار بگذاریم اصل ماجرا این است که وبلاگ ها مخاطبشان را از دست داده اند.در فضای تلگرام و اینستاگرام نیازی به تغییر سایز عکس ها نیست و با زمان کمتر و درد سر کمتر می توان برنامه ها و عکس ها را به اشتراک گذاشت.برنامه های یادی در این مدت اجرا کردم که بیشتر دره نوردی بود و دو زمستان را به دلیل عمل جراحی از دست دادم. حالا با برطرف شدن دوران نقاهت برگشته ام و روز از نو و روزی از نو
هفته آخر آذر است.26 آذر و باز هم فکر اینکه کجا برویم. هواشناسی هشدار بارش داده و از جمعه عصر قرار است باران ببارد.از طرفی همه آراد تنهاست و دلمان نمی آید تا دیر وقت تنها بماند. تصمیم می گیریم به ریزان برویم. مهدی صبح زود به سراغمان آمد و به سمت لواسان حرکت کردیم. از گردنه قوچک کوه ها پیدا بود.پس برف کو؟سریع به این نتیجه رسیدیم که صعود ریزان جز استهلاک کفش چیزی برایمان ندارد. برنامه عوض شد. بریم جایی که برف پیدا کنیم. به سمت گرمابدر رفتیم. هر سالمان بدتر از سال قبل است. در این 11 سالی که تهران هستم تا بهال کوه ها را اینقدر بی برف ندیده بودم. کمی زیر قله خرسنگ برف وجود داشت اما تا خود خط الراس و قله خاتون بارگاه پا به برف نمی خورد. اینجا فشم است پایتخت قلل چهار هزار متری البرز و الان چهار روز تا زمستان باقی مانده و برفی نیست.فقط خشکه سرماست و امسال چه سالی است برای عزیزانی که عاشق ثبت رکورد اولین ها هستند. با کتانی می شد به خیلی از قله ها رسید....
یادم هست آن سالی که موفق شدیم از قله اشتر به قله سکه نو برویم روز اول هشت ساعت جان کندیم تا به گردنه خاتون بارگاه برسیم و الان یک ساعته می شد تا گردنه رسید.
طبق معمول پر برف ترین قله این منطقه پیر زن کلوم بود.برفی کم عمق یال های کوه را پوشانده بود.شروع کردیم. هوا سرد بود و راه رفتن با کفش سنگین روی خاک حس بدی داشت. تیمی قبل از ما به قله رفته بود و همین برف کچل نیم بند هم برفکوبی نمی خواست. در هوایی سرد به قله رسیدیم.(4 ساعته و به لطف زمستانی که زمستان نیست)


نفرات برنامه:مهدی الف استوار-پریسا شهبازان-نیما اسکندری