به بهانه نهمین سالگرد درگذشت خلیل عبد نکوی


سال ۸۲ برای اولین بار دیدمش. با یک گونی پر از کاپشن ‌پَر تاناکورا بودم. قیافه سبزه ای داشت و چشم هایی که همیشه می خندید. خندید و به شوخی گفت دست فروشی؟ گفتم نه، جوراب پر ندارم، ۱۲ تا کاپشن رو ۱۰ هزار تومن خریدم که با پر داخلش جوراب پر درست کنم. گفت ببینم چی شکار کردی؟ یکیش رو سوا کرد و گفت این برای من. به همین سادگی دوست شدیم. دل زنده و شاد و باحوصله بود و عکاسی بی نظیر. دوستی ها ادامه پیدا کرد و گهگاهی به مغازه عکاسیش می رفتم. سال۸۶ در برنامه صعود زمستانی جبهه شمالی دماوند هم چادر بودیم. روی قله باد چادر را متلاشی کرد. ما داد و بیداد می کردیم و برای رفتن عجله داشتیم. با همان لهجه غلیظ همدانی می گفت هیچ هولم نکن. صبر کن‌ می ریم و دستان بی حس و سرمازده مان را که مثل چوب شده بود می مالید و با قاشق برف داخل پوش کفش ها را خالی می کرد. آن سرما رفاقتمان را بیشتر کرد. هفته ای دو سه روز با هم یخنوردی می کردیم. صبورانه از کارش می زد و برای آب کردن یخ شلنگ‌ آبی که از آبشار گنج نامه روی کتیبه کنارش کشیده بود ساعت ها وقت می گذاشت. دوستی و برنامه رفتن ها ادامه داشت...
سر پراو رفتن ما کمی دلخور بود و می گفت تک خوری کرده ایم. هنوز هم نمی دانم چه اصراری به پیمایش پراو داشت. شاید می خواست چند سال دوریش از کوه را با برنامه های متعدد جبران کند. قرار شد مهر ۸۷ با هم برویم. هفته آخر با هم بیستون بودیم. چقدر گفتیم و خندیدیم و ندانستیم که این آخرین دیدارمان است.
بنا به دلایلی از رفتن مجدد پراو سر باز زدم. بلکه با گذشت زمان او هم بگذرد.
حالا او تک خوری کرده بود و بی خبر و چراغ خاموش هماهنگ کرد و رفت
و رفت...
و غم نبودنش ماند و ماند و خواهد ماند...
یادت سبز دوست روز های سرد.

 

تنگ اليت

حكايت اليت رفتن ما حكايت جن و بسم الله بود. دو سال بود مهدي مي گفت امسال بريم اليت و هر بار كاري پيش مي آمد واين اتفاق نمي افتاد. امسال كمي منسجم تر دره نوردي كرده بوديم و با توجه به نزديك شدن پايان فصل دره نوردي تصميم گرفتيم برنامه آخر را در اليت اجرا كنيم. در واقع تمام دره هاي امسال پيش برنامه اي براي اليت بود. هيچ ذهنيتي در مورد اليت نداشتيم و فقط چند عكس و فيلم كوتاه از آن ديده بوديم. تنها چيزي كه مي دانستيم اين بود كه جريان هاي آبي اين دره مي توانست مشكل سازشود. هیجان و لذت این ندانستن ها بی نظیر است.

روز حركت بود و همه لوازم جورشده بود اما تمام تلاشمان براي پيدا كردن تروبگ به در بسته خورده بود و نداشتن تروبك مي توانست در شرايط اضطراري مشكلاتي را برايمان ايجاد كند. خلاصه كلام دوباره مجبور شديم صورتمان را با سيلي سرخ نگه داريم. قوطي خالي كوچك كراتيني داشتم كه از آن به عنوان كيت بقا استفاده مي كردم. آن را با ميخ چادر سرخ شده روي آتش سوراخ كردم و طنابي 7 ميل را از آن عبور دادم و از هر دو طرف گره زدم. حالا تروبگ سبك و شناوري داشتيم. طوري از محصول ابداعي رونمايي كردم كه كارخانه مرسدس بنز از آخرين محصولش رونمايي نكرده بود. وسايل را جمع و جور كرديم و به سمت روستاي اليت حركت كرديم. ابتداي جاده چالوس با مهدي و عليرضا و سعيد از همدان و مرتضي از قزوين قرار داشتيم. با جمع شدن بچه ها به سمت جاده چالوس و دزد بن حركت كرديم. ساعت حدود 10 بود كه به روستاي اليت رسيديم و به امامزاده روستا رفتيم. هوا كمي سرد بود و راحت تر بوديم داخل بخوابيم. بي سر و صدا شام مختصري خورديم و خوابيديم.

96/6/31: صبح زود بيدار شديم و پس از صرف صبحانه به سمت ابتداي دره حركت كرديم. اليت برخلاف بقيه دره ها بود و فاصله هوايي كوتاهي داشت و ورودي وخروجي دره به روستا مي رسيد. به سمت انتهاي روستا رفتيم. از بالا رودخانه را مي ديديم اما نمي دانستيم آنجا ابتداي دره است يا انتهاي آن؟ نماز شك دار نخوانديم و تصميم گرفتيم از كمي بالاتر وارد دره شويم و دوباره به سمت بالادست حرکت کردیم(که البته تصمیم درستی بود) بالاخره به ابتداي دره رسيديم و لباس ها را عوض كرديم و وت سوت ها را پوشيديم و وارد رودخانه شديم. عرض رودخانه زياد بود. دماي آب پايين بود و سرما را كاملا مي شد حس كرد.چيزي كه از سرماي آب بيشتر به چشم مي آمد سنگ هاي بسيار ليز بستر رودخانه بود. پرش هاي متعددي تا رسيدن به اولين آبشار وجود داشت. به دلیل حجم بالای آب و جریان های آبی موجود در حوضچه ها عملا امکان فرود دادن نفر اول روی بدن سایر نفرات برای چک کردن عمق حوضچه وجود نداشت و نفر اول باید سعی می کرد با توجه به شرایط حوضچه از بهترین محل به داخل آب بپرد. تروبگ ابدایی هم برای امداد آماده بود. مشکل خاصی تا رسیدن به اولین آبشار پیش نیامد و به اولين آبشار رسيديم. كارگاه آن تسمه اي به دور درخت بود و امكان ايستادن زير مسير و حمايت نفرات به دليل ريزشي بودن مسير وجود نداشت. پايين آبشار اول جلبكي بزرگ و صورتي رنگ توجهم را جلب كرد.پايم را رويش گذاشتم و تعادلم را از دست دادم و روي آن سقوط كردم. تازه متوجه سم هايش شدم. گاو بزرگی بود که احتمالا از سنگ های بالا به داخل دره سقوط کرده بود. بوي تعفن لاشه به هوا بلند شد. به كارگاه بعد رسيديم. پايين آبشار هيدروليك خطرناكي قرار داشت و بلافاصله بعد از آن يك پرش كوتاه... طناب ريزيمان به گونه اي بود كه با همان طناب بتوانيم از اين پرش هم عبور كنيم. اين كار اشتباه بود و بايد طناب را همسطح آب مي گرفتيم. به محض ورود به حوضچه زير آبشار متوجه جريان هيدروليكي پر قدرتي شدم كه داشت به داخل آبشارم مي كشيد. با تقلاي زياد طناب را از ابراز آزاد كردم و از آب خارج شدم و با ايجاد گايد لاين ساير نفرات فرود آمدند. در تمام طول مسير و خصوصا هنگام پرش ها نفرات تيم در كنار هم بودند. آبشار بعدي آبشاري كوتاه بود و بلافاصله پس از آن آبشار ديگري قرار داشت. آب پر فشاري از دو طرف سنگي كه وسط اين آبشار قرار داشت به پايين مي ريخت و كف سفيد رنگ حوضچه پايين مانع تشخيص عمق آبشار مي شد. طناب ريزي كمي بالاتر از سطح آب انجام شد و با عبور نفر اول و استفاده از همان تروبك ابدايي همه نفرات از حوضچه خارج شدند. آبشار پنجم آبشار قدرتمند و پرآبي بود و جريان هيدروليكي خطرناكي داشت. با عبور نفر اول و ايجاد گايد لاين ساير نفرات فرود آمدند و در نهايت به آبشار اژدها رسيديم. اين آبشار بزرگترين آبشار دره بود . با استفاده از كارگاه موجود، تراورس منتهي كه كارگاه فرود ثابت گذاري شد و نفرات با استفاده از اين لايف لاين به كارگاه رسيدند. كارگاه اين آبشار به صورت زنجير بود و در كنار كارگاه قديمي آن ايجاد شده بود.از آنجايي كه ديد كافي روي مسير وجود نداشت نفر اول با قفل ابزار فرود با حمايت از بالا شروع به پايين رفتن كرد . در طول مسير فرود حدود 6 انكر وجود داشت كه با انداختن كارابين و عبور طناب فرود از اين دوييشن ها فاصله كافي از مسير آبشار ايجاد شد. آبشار اژدها نامی برازنده برای این آبشار بزرگ بود. این آبشار از سه پله تشکیل شده بود و یکی از زیباترین آبشارهای این دره بود.با رسيدن همه نفرات، دومین مرحله فرود از آبشار اژدها طناب ریزی شد و با فرودي 45 متري به پايين آبشار اژدها رسيديم. پس از اين آبشار يك حوضچه كوچك قرار داشت و با عبور از آن و فرود از سنگي سه متري به آبشار بعدي رسيديم. ظاهرا مسير از سمت چپ راه مي داد و آثار يك كارگاه قديمي را هم مي شد در آنجا ديد اما مسير فرود از اين كارگاه كاملا زير آبي پر فشار قرار داشت. با كمي جستجو در سمت راست مسير يك بولت ديگر را پيدا كرديم. براي رسيدن به كارگاه بايد مسيري 20 متري را بالا مي رفتيم. اين مسير روي سطح شيب داري قرار داشت و كاملا گلي و ليز بود و در صورت بهم خوردن تعادل ریسک سقوط از مسیری حدودا ۳۵ متری وجود داشت. نفر اول با حمایت از این مسیر بالا رفت با ثابت گذاري مسير ساير نفرات هم رسيدند و طناب ريزي اين آبشار انجام شد. مسير فرود روي سنگي خفته قرار داشت و سپس به فضايي عمودی مي رسيد. لبه ي اين سنگ بسيار تيز و برنده بود. با استفاده از محافظ طناب از اين آبشار گذشتيم.آبشار بعدي هم داراي جريان هيدروليك بود اما خطرناك تر ازآن، فاصله كوتاه تا آبشار بعدي بود و احتمال سقوط نفر اول (خصوصا با داشتن جليقه) به دليل حجم بالاي آب و كم بودن اين فاصله زياد بود. دو متر پايين تر از اين آبشار(سمت راست) سكويي قرار داشت و كه با رسيدن به آن و فاصله گرفتن از جريان هيدروليك زير آبشار بايد از آنجا به پايين مي پريديم و با شناي تهاجمي کوتاه خود را سمت چپ آبشار مي رسانديم. با ايجاد گايد لاين ساير نفرات هم فرود آمدند. آبشار بعدي هم آبشاری پر فشار بود اما کارگاه آن در جای مناسبی قرار داشت و فرود آن از زیر آب نبود و راحت از آن گذشتيم. پس از اين آبشار يك مسير تراورس داراي طناب ثابت قرار داشت كه مسير فرود را از آبشار دور مي كرد. حجم آب اين آبشار باور نکردنی بود. با گذر از اين تراورس و فرود از این آبشار به آخرين آبشار مسير رسيديم. با ایجاد یک لایف لاین مسیر رسیدن به کارگاه ایمن سازی شد.مسير فرود اين آبشار از زير آبي با فشار زياد مي گذشت و در پايين آبشار حوضچه اي با جريان آبی خطرناک قرار داشت. با بستن كوله پشتي به طناب و انداختن آن در مسير رودخانه و ايجاد گايد لاين نفر اول عبور کرد و يك گايد لاين مطمئن را ایجاد کرد و تمام نفرات فرود رفتند. کارگاه این آبشار تک نقطه بود و بهتر است دوستانی که سال آینده به الیت می روند این کارگاه را ایمن سازی کنند. ساعت ۶.۳۰ به انتهای دره رسیدیم و کمی برای صرف تنقلات ...توقف کردیم.با ادامه مسیر و گذر کنار آبشار بزرگی که ازسمت چپ دره به آن وارد می شد از شیب تند و طولانی منتهی به روستا به امامزاده برگشتیم.

- آبشار هاي پر فشار و حجم بالاي آب، جريان هاي آبي، سردي آب و سنگ هاي ليز اليت را به دره اي پر چالش تبديل كرده است. در پيمايش اين دره از وت سوت 5 ميل استفاده كنيد.

- در طناب ريزي دقت كافي را داشته باشيد و طناب ريزي را به گونه اي انجام دهيد كه انتهاي طناب همسطح آب باشد. - تا قبل از فرود اول مي توان از سمت چپ دره راهي را براي خروج از دره پيدا كرد.

- فرود از آبشار اژدها دو مرحله اي است -

تراورس منتهي به كارگاه آبشار اژدها تراورسي نسبتا طولاني است. با توجه به طول طناب اقدام به ايجاد لايف لاين كنيد.

- كيت رول كوبي، ترو بگ، پتوي نجات و جليقه همراه داشته باشيد.

نفرات برنامه: مهدي الف استوار- مهدي سلطاني- مرتضي صفر زاده- سعيد رنجبران- افسانه مينايي- علي ملك محمدي- مهران نيلساز- نيما اسكندري