بارها در نقشه البرز مرکزی آن را دیده بودم اما در مورد آن برنامه خاصی نداشتم.با صعود قله سه چال (از مسیری که ما صعود کرده بودیم)مبهوت شکوه و عظمت این قله مهجور و کم صعود4050متری که در همسایگی کلون بستک قرار داشت شدم.قله ای فنی و تیغه ای و برفگیر که به خاطر 100 متر ارتفاع کمتری که در مقایسه با کلون بستک داشت نا شناخته و کم صعود باقی مانده بود.در هنگام بازگشت از سه چال تصمیم گرقتم در اولین فرصت در زمستان به زیارت این قله زیبا بروم.هر چه در اینترنت تحقیق کردم گزارشی از صعود به این قله(حتی در تابستان)هم پیدا نکردم و همین موضوع باعث شد انگیزه ام برای این کار بیشتر شود.

برای این هفته تصمیم گرفتیم سری به این منطقه بزنیم اما بارش برف در ارتفاعات (پس از مدتی نباریدن برف) و خطر سقوط بهمن برنامه را تحت تاثیر قرار داده بود.بهمن چیزی نبود که بی تفاوت از کنار آن بگذرم.با توجه به شرایط برف کوهستان برنامه را کنسل کردیم و قرار شد به جای کوه به یخنوردی برویم.اما مگر می شد این ذهن تک بعدیم را آرام کنم.هر چه با خودم کلنجار رفتم نشد .دلم به جز صعود به کل خوسون به کار دیگری رضایت نمی داد.دوباره کوله را خالی کردم و کوله ام را از نو بستم.

کوله را با وسواس زیادی بستم.نمی دانستم قرار است با چه چیزی رو به رو شویم.کاپشن پر بهتری را برداشتم و دو اسلینگ و یک کیل و یک فرند و دو بلوک و 25 متر طناب 7میل  به همراه  کاور ضد آب و پتو نجات و تبر یخ را  در کوله جا دادم.

93/10/5 صبح زود از خواب بیدار شدم و پس از پر ردن فلاسک ها (از سوپ و چای شیرین) به سراغ بابک رفتم و به سمت دیزین حرکت کردیم.با رسیدن به دیزین و پارک ماشین در خارج از محوطه پیست  ساعت 7:24 دقیقه صعود خود را آغاز کردیم.امروز روز من نبود.نمی دانم از فشار تمرین روز سه شنبه بود یا بدخوابی های اخیر،اما هر چه بود بدنم سنگین بود و راحت نبودم.به سمت ساختمان سپاه حرکت کردیم.این بار نگهبان ما را شناخت و بی مشکل رد شدیم و به  ابتدای دره دریوک  رفتیم.تیغه ای را برای این صعود در نظر داشتیم که به صورت نواری صخره ای و باریک با شیب بسیار زیاد به یال منتهی به قله می رسیداما رسیدن به ابتدای این تیغه مستلزم بریدن چند بهمن قطعی بود  و با شرایط فعلی منطقه این کار تفاوتی با خودکشی نداشت .به همین دلیل باید  به دنبال مسیر دیگری برای صعود می گشتیم.با وارد شدن به ابتدای دره یالی پر برف با شیب تند که در نهایت به دو برج بزرگ سنگی ختم می شد توجهمان را به خودش جلب کرد.این یال به احتمال زیاد مسیری نرمال برای صعود به کل خوسون به حساب می آمد.تمایلی به صعود از آن نداشتیم و دنبال مسیری بهتر می گشتیم.

به گوسفند سرای ابتدای دره رسیدیم.نواری صخره ای توجهمان را جلب کرد.این نوار صخره ای هم به بالای آن برجهای سنگی می رسید.اما درگیری بیشتری داشت .آن یال را انتخاب کردیم و با صعود دیواره ای 20 متری به سمت آن حرکت کردیم.قسمت هایی از مسیر برف کمتری داشت و بدون مشکل خاصی به ابتدای یال رسیدیم و از آنجا بود که صعود اصلی ما آغاز شد.دو طرف این تیغه باریک به پرتگاه های عمیقی ختم می شد و صعود از سنگ های آن دقت زیادی را می طلبید.اما چشم من به برج سنگی بالا بود و نمی دانستم صعود آن چگونه خواهد بود.پیدا کردن مسیر از میان سنگ ها کار دشواری نبود و با کمی دقت می شد مسیر مناسب را تشخیص داد.از چند قسمت بد قلق با سنگ هایی ریزشی گذشتیم و به اولین برج رسیدیم.بابک به سمت برج رفت و من مشغول عکاسی از مناظر شدم.واقعا قبراق سنگنوردی می کرد.گذاشتم کمی فاصله زیادتر شود تا در صورت سقوط سنگ به من برخورد نکند.با فاصله گرفتن بابک به سمت سنگ ها رفتم.

شیب مسیر در برخی قسمتها به 80 درجه هم می رسید و زیر پا و طرفین کاملا خالی بود.با عبور از این برج سنگی ،صخره های دیگری مقابلمان ظاهر شد .به سمت آنها رفتیم .با صعود از آنها مسیر به صورت تراورسی به قله ای کاذب می رسید.این تراورس یکی از بد ترین قسمتهای مسیر بود. دو طرف کاملاًخالی بود و روی سنگ ها را برفی پودری پوشانده بود.قسمتی را به صورت "خر سواری"عبور کردم.به قله کاذبی که از دور می دیدیم رسیدیم.ادامه مسیرتا قله یالی بود که با شیبی متوسط به قله می رسید. به سمت قله حرکت کردیم.قسمت های انتهایی مسیر از سنگ هایی ریزشی تشکیل شده بود.ساعت 14:07 به قله رسیدیم.مناظر اطراف بسیار زیبا بود.پس از پوشیدن لباس 20 دقیقه روی قله ماندیم.از صبح فقط راه رفته بودیم و توقفی نداشتیم.کمی شیر داغ و چای خوردیم و عکاسی کردیم.می شد با صرف 1ساعت زمان به قله کلون بستک رفت اما به دو دلیل این کار را نکردیم.1-مسیر بازگشت از کلون بستک (از گردنه دیزین به سمت دیزین) بهمن گیر بود2-نمی خواستیم با این کار اصالت صعود به این قله را به عنوان قله ای مستقل بگیریم.

از مسیری که بالا آمده بودیم بدون مشکل به پایین بازگشتیم تا به قله کاذب و تیغه ها رسیدیم.فرود از این تیغه ها بدون حمایت کار خطرناکی بود و در صورت استفاده از طناب هم بسیار زمانبر بود.دهلیزی را در هنگام صعود دیده بودم که کم برف تر از بقیه قسمت ها بود.با احتیاط به سمت آن رفتیم.برفهای زیری یخ زده بود و برف رویی با کوچکترین حرکتی سر می خورد و به پایین حرکت می کرد.به سمت سنگ های ریشه دار رفتیم و به حاشیه امنی از دهلیز بهمن گیر رسیدیم و با خیال راحت در حالی که تا کمر در برف بودیم به پایین بازگشتیم.

ابتدای دره دریوک

تیغه هایی از مسیر

مسیر صعود ما(عکس از قله سه چال)

مسیری که ابتدا در نظر داشتیم(قرمز)مسیری که صعود کردیم(بنفش)

آخرین قسمت سنگی و یال منتهی به قله

قله کاذب در مسیر صعود

یال منتهی به قله

علم کوه و خرسانها

قله کل خوسون.خلوت بابک و آزاد کوه-این عکس رو بی خبر گرفتم

مسیر منتهی به کلون بستک

گردنه دریوک-هرزه کوه-برج و...دماوند

مسیر بازگشت ما

نفرات برنامه:بابک ماجدیان-نیما اسکندری

پی نوشت:طبق تحقیقی که انجام دادم این صعود به احتمال زیاد نخستین صعود زمستانی قله کل خوسون است.در صورتی که این قله در زمستان صعود شده باشد این برنامه صعودی زمستانی از مسیری نو بر روی این قله خواهد بود.

برای بار چندم:کوهنوردی زمستانی فقط صعود به قلل پر صعود از مسیر های نرمال و دارای پناهگاه نیست.صعود قللی مثل نرگس ها و پالون گردن و ...از بسیاری از صعودهای زمستانی به دماوند و سبلان با ارزش تر و دشوار تر است.

---------------------------

پی نوشت:گزارشی را در سایت قلمرو کوهستانی ایران از صعود به این قله(به عنوان قله فرعی کلون بستک)در سال 82خواندم.دوستانمان با صعودی 15 ساعته و بیواک ناخواسته ای در مسیر قله در روز بعد موفق به انجام این صعود شده اند.اما نه از مسیر ما.بلکه از همان یالی که ما هم ابتدای دره دیدیم و در گزارش ذکر کردم که جهت صعود نرمال به قله بهترین مسیر است.


soud zemestani kal khoson.pdf