نقدی بر هفت خوان
در نگارش گزارش برنامه هفت خوان به برخی از مسائل پرداخته نشد و دلیل آن این بود که نمی خواستم خواننده را از حال و هوای برنامه خارج کنم. البته قرار بود در پی نوشت های برنامه هفت خوان توضیحی کوتاه در مورد لوازم ،مسیرهای صعود و ... بنویسم اما به دلیل طولانی بودن گزارش تصمیم گرفتم پست جداگانه ای را به این موضوع اختصاص دهم و به پیشنهاد یکی از خوانندگان محترم وبلاگ نقاط ضعف و قوت برنامه و ...را هم از دید خودم بنویسم.
وسایل و تجهیزات:
درست است که وسایل و تجهیزات کوهنورد را بالا نمی برد اما نمی توانیم نقش بسیار مهم وسایل را در اجرای موفق برنامه های زمستانی و سلامت فرد صعود کننده در نظر نگیریم.
گاهی مطرح می شود که قدیمی ها با آن لوازم چه کار ها که نمی کردند ، به نظرم این صحبت نوعی مغلطه است. مثلاً چون قدیمی ها با اسب مسافرت می کردند ما هم باید الان همین کار را بکنیم؟ آنها آن ابزارها را داشتند و از آن استفاده می کردند و ما هم این ابزارها را داریم و باید از آن استفاده کنیم. اما انتقادی که به نسل امروز وارد است این است که توقع از نسل امروز با داشتن این لوازم به روز ، امکان پیش بینی هوا و ... برای انجام کارهای نو بیشتر است و متاسفانه در عمل کمتر شاهد این موضوع هستیم.
در این برنامه سعی کردم در انتخاب لوازم نهایت دقت را انجام بدهم و تا حد امکان از بردن وسایل اضافه خودداری کنم.
لیست لوازم شخصی من:
کفش سه پوش lowa expedition6000 ،تصمیم تبلیغ برند خاصی را ندارم اما این کفش بهترین ،گرم ترین و راحت ترین کفشی است که تا به حال از آن استفاده کرده ام. خصوصاً اینکه پاهای من سرمازده و حساس است و در انتخاب کفش نهایت وسواس را به خرج دادم.
کوله پشتی vaude 60+10- کیسه خواب پرcamp (با دمای آسایش 17- درجه سانتیگراد)- زیر انداز termarest آکاردونی- کرامپون petzl -کاپشن گورتکس گایا- شلوار گورتکس آپامهر- فلاسک primus یک لیتری- تبریخ petzl – لباس استرچ آپامهر و پلار- کاپشن پر west wood- هد لامپ همراه با سه باطری اضافه - جی پی اس گارمین همراه با دو باطری اضافه- هارنس و هشت فرود و کارابین پیچ- یک جفت باتوم کوهنوردی- گتر گردن- کلاه پلار آپامهر- عینک آفتابی julbo- دست کش پر – دو جفت دستکش پلار(آپامهر) و دو جفت پوش دستکش.
لیست لوازم علی:
کفش 2پوش salomon pro termic – شلوار اسکی salomon- کاپشن گورتکس گایا- کاپشن پر گایا- زیر انداز termarest-عینک julbo- تبر یخ cassin- کرامپون camp- کیسه پر– دستکش پر- استرچ (آپامهر) –کلاه پلار(آپامهر) – دستکش پلار (آپامهر)-گتر (آپامهر)-گتر گردن-دو عدد فلاسک- هارنس و کارابین پیچ و هشت فرود- یک جفت پوش دستکش- هد لامپ- کاپشن پلار- کوله پشتی 60+15 deuter.
بار عمومی و لوازم فنی: کتری- قابلمه- سر گاز kovea MAXIMUM STOVE-دو عدد کپسول – بیل برف camp- یک حلقه نیم طناب 50 متری-3 عدد تسمه(بلوک)- 5 عدد کیل در سایزهای مختلف-3 عدد میخ- 5 عدد کارابین ساده- یک عدد یومار- چادر دو پوش EMS .
نحوه تقسیم بار به این صورت بود که پس از وزن کردن لوازم کتری ،طناب ،لوازم فنی عمومی، سر گاز و یک کپسول به من و چادر ،بیل برف ، یک کپسول و قابلمه به علی رسید.هر کدام از ما حدود 4 کیلوگرم بار عمومی داشتیم.
در مجموع وزن کوله من با احتساب همه لوازم شخصی و عمومی در روز اول به 19 کیلو گرم و در روز های بعد به حدود 22 کیلو گرم رسید اما وزن کوله علی عدود 5 تا 6 کیلو گرم سنگین تر بود و دلیل آن وزن سنگین لوازم شخصی علی محمودی بود. به عنوان مثال کوله من 900گرم از کوله علی سبک تر بود.
در این برنامه برخی از لوازم را از کوله حذف کردم و از نبردن آنها پشیمان نبودم که مهمترین آنها عبارت بود از 1- کاپشن پلار اضافه2- عینک طوفان3- جوراب پر(اما اگر از کفش های فایبرگلاس استفاده می کنید،چون پوش این کفش ها عرق می کند و همیشه مرطوب است جوراب پر را حذف نکنید، بلکه ازجوراب پری استفاده کنید که دهانه گشادی دارد و پایتان با پوش به داخل آن می رود4- کاور کوله پشتی5- لوازم کم وزن و بیهوده ای مثل لیوان(من از لیوان فلاسک استفاده می کردم)،کارد و چنگال، بالش بادی، چراغ روشنایی چادر و ...
تمرینات:
بر خلاف نظر عده ای که می گویند بهترین تمرین برای کوهنوردی ،کوهنوردی است فکر می کنم هفته ای یک روز فعالیت در آخر هفته نه تنها برای برنامه های سنگین مناسب نیست بلکه برای حفظ سلامتی هم کم است.
تمرینات من مدت ها ست شامل دو نوع تمرین است . تمرینات جسمی و تمرینات ذهنی. برنامه ای موفق است که شما از نظر ذهنی انجام آن را امکان پذیر بدانید و آن را در ذهنتان شبیه سازی کنید. فکر کردن به صعود، فکر کردن به بیواک های ناخواسته و تمرین تمام مشکلاتی که ممکن است گوشه ای از ذهن را به عنوان یک نقطه ضعف درگیر کند. به عنوان مثال دلیلی ندارد اولین بیواک ما بیواکی نا خواسته و فلاکت بار باشد. می توان در شرایط کنترل شده و با کمی خلاقیت شرایط بیواک را (حداقل برای ساعاتی) در ساعات سرد شب در فصل زمستان روی پشت بام خانه شبیه سازی کرد(شاید خنده دار باشد). اگر در بستن کرامپون کند هستیم می توانیم این کار را در تمرینات آخر هفته بارها و بارها انجام دهیم تا تسلط لازم را به دست بیاوریم.انجام همه این کارها به راحتی شدنی است ،فقط کمی خلاقیت و حوصله می خواهد.
می توان گاهی اوقات(هر چند ماه یک بار)حتی اگر آب و غذا در کوله هست ،در صعود چیزی نخورد وننوشید تا بدن به تدریج عادت کند. من این کار را چند سالی است انجام می دهم و با اینکه می دانم ننوشیدن آب و مایعات برایم مضر است . راه عادت به سختی تمرین سختی کشیدن است.
تمرینات وسط هفته من شامل دویدن(هر جلسه 1 ساعت) ، طناب زدن (1000 تا 2000 تا)، سنگنوردی وکوهنوردی سنگین در روز های تعطیل بود و تمرینات علی شامل دوچرخه سواری و دویدنهای فشرده و سنگین در کوچه باغ های همدان(در مسیر سربالایی)، تمرین با وزنه و کوهنوردی سنگین همراه با کوله سنگین در روز های تعطیل بود.وزن کوله علی در برنامه های یک روزه به بیش از 12 کیلوگرم می رسید و همیشه یک جفت کفش دو پوش را درون کوله می گذاشت تا در کوله کشی مشکلی نداشته باشد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
مسیر های دسترسی به خط الراس هفت خوان:
هفت خوان برازنده ترین نامی است که می توان روی این خط الراس گذاشت. برای دسترسی به هفت خوان مسیر های متنوعی وجود دارد که به شرح زیر است:
1-دره سه هزار: روستاهای درجان و میانرود- صعود به لنگری و ادامه خط الراس به سمت هفت خوان.
2-صعود از مسیر علم چال:سرچال،علم چال، شانه کوه ، فرود به کف یخچال هفت خوان ، صعود به گردنه هفت خوان و ادامه مسیر به سمت لنگری.
3-حصار چال: صعود به لشکرک و ادامه خط الراس به سمت گردون کوه ، مناره ، ستاره ، خرسان جنوبی و فرود به سمت گردنه هفت خوان و ادامه مسیر به سمت لنگری و بازگشت به میانرود.
مسیر سوم به دلیل طولانی بودن و خطر جدی بهمن در منطقه تنگه گلو برای صعود زمستانه مناسب نیست. ما در انتخاب مسیر اول و دوم مردد بودیم . هر یک از این مسیر ها مزایا و معایبی داشتند.
مزیت مسیر 1:
الف) با صعود از این مسیر شانس عبور از خرسان ها یا ادامه مسیر به سمت ماسه چال را از خود نمی گرفتیم. ب) صعود به لنگری با اینکه کار راحتی نبود اما فقط در دو نقطه بهمن گیر بود و در کل این مسیر مسیری ایمن به حساب می آمد. پ) با انتخاب این مسیر در زمان برنامه صرفه جویی می کردیم.
معایب مسیر اول: شیب عمومی مسیر به صورت صعودی بود یعنی خط الراس به سمت بالا ارتفاع می گرفت و بلند ترین قله ها در پایان کار قرار داشت.
مزایای مسیر 2:
الف)وجود پناهگاه سر چال. ب)شیب عمومی مسیر نزولی بود یعنی خط الراس از گردنه هفت خوان به سمت لنگری (در کل) با کاهش ارتفاع همراه بود.
معایب:
الف)مسیر طولانی برای رسیدن به گردنه هفت خوان. ب)مسیر بهمن گیر(بهمن های مسیر کشتی سنگ، لیزونک ، شانه کوه، بهمن پشت شانه کوه و بهمن گردنه هفت خوان). پ) با انتخاب این مسیر برنامه تنها به صعود به هفت خوان ها محدود می شد که این موضوع مورد علاقه ما نبود و تصمیم به ادامه مسیر را داشتیم (هر چند شرایط آب و هوا در نهایت اجازه این کار را به ما نداد).
در کل به نظرم مسیر شماره 1بهترین مسیر دسترسی به خط الراس هفت خوان است.
توصیه مهم: در صورت انتخاب مسیر یک ایمن ترین مسیر یالی است که از آخرین قله هفت خوان به سمت جنوب و دره آبگرم(مسیر بازگشت ما)می آید. بازگشت مسیر یک از گردنه هفت خوان به سمت دره سه هزار با خطر جدی بهمن های دره و نقاب های بزرگ خط الراس هفت خوان همراه است.
در صورت انتخاب مسیر دوم، پس از رسیدن به بالای لنگری(برج سنگی مشرف به روستای میانرود) باید به سمت دره آبگرم فرود آمد.(این مسیر را در بازگشت از دره آبگرم به دقت بررسی کردیم. تنها مشکل آن شیب زیاد مسیر است و اما مسیری است ایمن و بدون موانع دشوار سنگی). بازگشت از مسیر مشرف به میانرود(سمت سه هزار،مسیر صعود ما به لنگری) به دلیل وجود برج های سنگی و شیب زیاد مسیر و وجود دو دهلیز بهمن گیر ریسک زیادی دارد.
در صورتی که تیم به هر دلیلی(نظیر حادثه و ...) از وسط خط الراس تصمیم به بازگشت بگیرد بازگشت از مسیر صعود شده روی خط الراس، بدترین تصمیم ممکن است و به نظرم منطقی ترین کار شناسایی یالی ایمن به سمت دره آبگرم است.
مسیر شناسی نقش مهمی را برای عبوراز خط الراس هایی نظیر هفت خوان و اشتران کوه دارد. اگر هدف تیم صرفاً گذر از هفت خوان باشد به نظرم بردن 50متر طناب و هارنس فقط باعث سنگینی بار خواهد شد. ما در تابستان از این خط الراس عبور نکرده بودیم و ذهنیتی در باره آن نداشتیم به همین خاطر باید دقیق و حساب شده عمل می کردیم . هر چند در برنامه (به دلیل اعتمادی که به هم داشتیم)از طناب استفاده نکردیم اما اگر دوباره روزی فقط با هدف گذر از خط الراس به این منطقه بروم قطعاً 25 متر طناب 7 میل و چند ابزار و تسمه(به جای هارنس)را با خود خواهم برد(حتی اگر استفاده نشود). اما از آنجایی که برنامه ما ممکن بود ادامه یابد، ما برای اطمینان لوازم فنی زیادتری را همراه بردیم .
نقاط ضعف برنامه:
با اینکه به گذشته نمی توان برگشت، اما می شود از آن درس گرفت. مهمترین ضعف های ما در این برنامه عبارت بود از :
1-عینک اضافه: حادثه سقوط علی و شکستن عینک می توانست مشکلاتی مثل برفکوری را برای علی به وجود بیاورد و بازگشت ما را دچار مشکل کند. از این به بعد در برنامه های زمستانی و چند روزه قطعا یک عینک اضافه را در کوله قرار خواهیم داد(یک عینک اضافه برای یک تیم 3-4 نفره). البته به شخصه با بردن عینک اسکی(به عنوان عینک طوفان) مخالفم و آن را باری بیهوده و اضافه می دانم.
2- منطقه علم کوه به دلیل نزدیکی به دریا و ...هوای خاص خود را دارد .پیش بینی سایت های مختلف تا هنگام رفتن ما به منطقه نصف روزبازش خفیف برف بود در حالی که 2/5روز بارش شدید برف ما را کاملاً زمین گیر کرده بود. بنابراین در بارگذاری غذای اضافه را در نظر بگیرید. همچنین فاصله بارگذاری ها زیاد نباشد. البته ما هم در برنامه بارگذاری به غذای اضافه توجه کردیم اما چون بارگذاری دوم ما به نقطه ای که خواستیم نرسید و بارگذاری اول هم به اندازه صعودمان بود، با تغییر ناگهانی و پیش بینی نشده هوا غافلگیر شدیم.
3-محتویات بارگذاری ها را یادداشت کنید و آن را تا زمان برنامه نگه دارید تا در هنگام بستن کوله بتوانید دقیق تر عمل کنید. ما هم این کار را کرده بودیم اما این لیست گم شده بود و از محتویات دقیق هر دبه آگاهی کاملی نداشتیم.
هیچ برنامه ای بی نقص نیست ، هر چند ممکن است در برنامه ای به دلیل هوای مساعد و خوش شانسی تیم یا پنهان کاری نفرات ضعف های برنامه به خوبی خود را نشان ندهد.
امید است تغییرات را از درون خودمان آغاز کنیم و از گفتن کاستی ها و ضعف ها هراسی نداشته باشیم.