هفته گذشته گرما بیداد می کرد. با این گرما کوه رفتن چیزی جز عذاب نبود. دلم هوای دره کرده بود. اما باید طوری برنامه ریزی می کردم که مرخصی هایم را برای برنامه های بهتری نگه می داشتم. کمجل را می شد یک روزه هم پیمایش کرد اما پیمایش یک روزه آن لطفی نداشت و از طرفی پیمایش این دره را در سالهای قبل انجام داده بودیم. به سراغ آبشار شاهاندشت رفتم و کمی در مورد آن تحقیق کردم. شاهاندشت شامل 8 آبشار بود. هم برایم تازه بود و هم اینکه به راحتی به صورت یک روزه قابل اجرا بود.

پیشنهاد را با سایر دوستان هم مطرح کردم. مهدی سلطانی و همسرش اعلام آمادگی کردند و قرار شد 5 شنبه از همدان به تهران بیایند تا روز جمعه عازم برنامه بشویم. حامد حواله دار و سمیه پرهام و بابک ماجدیان هم به جمع اضافه شدند. قرار بود با دو ماشین به این برنامه برویم اما عصر پنج شنبه متوجه شدم که بیمه ماشینم تمام شده و مجبوربودیم با یک ماشین برویم.

خلاصه جمعه 93/5/17 هفت نفری با کلی لوازم با یک ماشین به سمت جاده هراز حرکت کردیم. قرار شد با دیدن پلیس 2 نفر از ما قایم شویم تا به خاطر سوار کردن سرنشین اضافه جریمه نشویم اما با هر بار دیدن ماشین پلیس 6 نفری با هم پایین می رفتیم و اصلاً با هم هماهنگ نبودیم و تا پایان برنامه هم معلوم نشدکه چه کسانی باید پنهان می شدند.

با رسیدن به جاده هراز مسیر را به سمت پلور ادامه دادیم و پس از عبور از گزنک به ورودی روستای وانا رسیدیم. در ابتدای ورودی روستای وانا پلی بر روی رودخانه قرار دارد بلافاصله پس از این پل (سمت راست)فرعی دیگری وجود دارد که به روستای زیبا و سرسبز شاهاندشت می رسد.

با رسیدن به روستای شاهاندشت و پارک ماشین وسایل را جمع و جور کردیم و به سمت کوچه باغها حرکت کردیم. آبشار زیبای شاهاندشت و قلعه(ملک بهمن) به خوبی از دور پیدا بود.

قلعه ملک بهمن در بالای آبشار زیبای شاهاندشت قرار دارد و یکی از قلعه های باشکوه کوهستانی ایران است و از سنگ و ساروچ ساخته شده است. این قلعه پایگاه ملک بهمن از حکام آل  پاد و سبانان بوده و در نهایت به دستور شاه عباس صفوی فتح می گردد.

با عبور از کوچه باغها مسیر را به سمت آبشار ادامه دادیم تا به دو راهی رسیدیم که یک راه آن به سمت پایین آبشار شاهاندشت می رفت و راه دیگر که با شیبی متوسط به سمت قلعه ملک بهمن ادامه می یافت. سر این دو راهی برای صرف صبحانه توقف کوتاهی داشتیم و پس از آن مسیر را به سمت بالای آبشار ادامه دادیم(مسیر رسیدن به آبشار در سمت راست قلعه ملک بهمن قرار دارد)

هوا واقعا گرم بود. عرق می ریختیم و بالا می رفتیم. به ابتدای آبشارها رسیدیم و هارنس ها را پوشیدیم ولوازم را آماده کردیم. چند نفر در بالای اولین آبشار مشغول کشیدن تریاک بودند. تعارفی کردند و لبخندی زدم و از کنارشان گذشتم. اولین آبشار 15 متر ارتفاع داشت و کارگاه آن در سمت چپ آبشار قرار داشت . قبل از رسیدن به کارگاه هم 2 رول برای حمایت نفرات برای رسیدن به کارگاه وجود داشت. در سمت راست آبشارهم درختی وجود داشت که ما از آن به عنوان کارگاه اولین آبشار استفاده کردیم. تا این جای کار از گرما کباب شده بودیم. با اولین فرود به زیر آب سرد و پر فشار آبشار اول رفتیم.سرمای آب نفسمان را بند آورده بود.(در صورت استفاده از کارگاه سمت چپ دیگر خیس نمی شوید)

ما از سه حلقه طناب استفاده می کردیم.به این صورت که اولین نفرروی یک رشته طناب  فرود می رفت  و همراه خود طناب دیگری را می برد و کارگاه بعدی را برای فرود آماده می کرد.پس از فرود اولین نفر طناب دیگری هم به کارگاه اضافه می شد و فرودها روی یک رشته انجام می گرفت و نفر آخر با دو رشته فرود می آمد و طنابها را جمع می کرد.با ای کار در زمان صرفه جویی می شد.کمی بعد از آبشار اول آبشار دوم به ارتفاع 30 متر قرار داشت.کارگاه آن شامل دو رول و سیم بکسل بود که در سمت چپ مسیر قرار داشت.ما تمام کارگاهها را با بلوک تقویت می کردیم و آخرین نفر بلوک ها را باز می کرد و روی حلقه فرود کارگاه فرود می آمد.

حالا حسابی می لرزیدیم.دیواره های بلند در دو سمت آبشار مانع تابش آفتاب بود. سنگ بزرگی در دو طرف دیواره ها لاخ شده بود و هیجان فرود را بیشتر می کرد. بالای آبشار سوم پله های باریک و عجیبی وجود داشت که از دری (احتمالاًمخفی) تا نزدیک آبشار سوم می رسید. آبشارهای سوم(15متر)و چهارم(18متر )و پنچم (12متر) به صورت سه پله پشت سر هم قرار داشتند و کارگاه آنها مشترک بود(کارگاه آبشار سوم)و هر سه آبشار با دوطناب 50 متری(دو لا) قابل عبور بود. آبشار سوم پر فشار بود اما هنگام فرود در فضای بین دیواره و آبشار قرار می گرفتیم و فرود آن چندان دشوار نبود.آبشار چهارم هم در ادامه آبشار سوم قرار داشت و آبی قوی و پر فشار داشت.شدت آب به حدی بود که باید سرمان را به سمت پایین می گرفتیم اما باز هم آب نفسمان را بند آورده بود. با فرود آبشار پنچم به آبشار ششم(30متر) رسیدیم. کارگاه آن در سمت راست آبشار قرار داشت . با فرود این آبشار  به بالای آبشار هفتم (17متر)رسیدیم.ابشارهای هفتم و هشتم کارگاهی مشترک دارند با فرودی 50 متری از هر دو آبشار می توان گذشت. با فرود از این دو آبشار برنامه ای عالی و پراز خندیدن و لرزیدن و لذت پایان پذیرفت.

پی نوشت:

 -هنگام آماده سازی آخرین کارگاه ضربه محکمی به کوله ام خورد. سنگی بود که از بالای آبشار ششم با فشار آب پایین آمده بود و با خوش شانس زیادی به من برخورد نکرد بود. سنگ دیگری هم با فاصله کمی از نزدیک صورت مهدی عبور کرد. در صورتی که تعداد نفرات زیاد است درست در پایین آبشار ششم فرورفتگی وجود دارد که می توان از آن برای در امان ماندن از سنگها استفاده کرد.

-عبورازآبشارهای شاهاندشت در فصل گرما بسیار لذت بخش است و هیجان آن (حد اقل برای من)از دره های کمجل و اندرسم و مور بیشتر بود.

- رسیدن از روستا به آبشار به1 ساعت و فرود از دره بین 2 الی 3 ساعت(بسته به تعداد نفرات)زمان نیاز دارد

-کارگاهها ایمن است.

به سمت آبشار.قلعه ملک بهمن و آبشار شاهاندشت  در تصویر مشخص است.

اولین آبشار

آبشار دوم

آبشار ششم

کروکی دره(از اینترنت)

نفرات برنامه:حامد حواله دار-مهدی سلطانی-سمیه خانم(همسر مهدی)- بابک ماجدیان-سمیه پرهام-پریسا شهبازان-نیما اسکندری