علم كوه


 

هفته گذشته همراه بافواد رضاپور و روشن قواميان به سمت رودبارك رفتيم.ساعت 3 صبح رسيديم و روي سكوي قرارگاه رودبارك خوابيدم صبح روز جمعه به سمت علم چال حركت كرديم.هوا عالي بود.پس از 1 ساعت به سنگ كشتي رسيديم و حركت را به سمت پناهاه سرچال ادامه داديم و با رسيدن به پناهگاه سرچال استراحت مختصري كرديم و نهار را در پناهگاه سرچال خورديم.پس از صرف نهار به سمت علم چال رفتيم.با رسيدن به علم چال چادرها را ر كنار پناهگاه خرابه برپا كرديم.برنامه ما براي روز بعد صعود گرده آلمانها و ادامه راه به سمت چالون و سياه كمان و بازگشت به علم چال بود.عده اي از دوستان همداني هم به سرپرستي امير پاينده  براي صعود ديواره در كنار ما بودند.به دليل حادثه پيش آمده در گرده و سقوط كوهنورد برازجاني  قرار بود تيمي به سرپرستي علي هكي به سمت گرده و يخچال اسپيلت بروند و كار بسكت جسد را انجام  دهند.از طرفي قرار بود هلي كوپتر امداد نيز براي انتقال جسد به منطقه اعزام شود.بنابراين ما صعود گرده را براي روز بعد كنسل كرديم چون احتمال ريزش سنگ روي دوستان امدادگر كه در كف يخچال اسپيلت فعاليت مي كردند وجود داشت. تيم هاي ديواره نيز به دليل ريزش سنگ ناشي از صداي هلي كوپتر صعود خود را براي روز شنبه كنسل نمودند.

صبح روز شنبه روشن در علم چال ماند و من همراه فواد و امير پاينده و دوستانش به سمت گردنه شانه كوه رفتيم  و با رسيدن به گردنه شانه كوه مسير را به سمت قله تخت سليمان ادامه داديم.مسير بسيار ريزشي بود.بيشتر از روي سنگها صعود مي كرديم.مسير از گردنه شانه كوه تا قله مشكل خاصي به جز سنگ هاي ريزشي نداشت .صعود قله از كف علم چال تا تخت سليمان 2:30 زمان برد.تصميم داشتيم مسير را به سمت دندان اژدها ادامه بدهيم كه به دليل زياد بودن نفرات تيم و ريزشي بودن مسير از اين كار منصرف شديم.براي بازگشت شن اسكي تند منتهي به يخچال اسپيلت را انتخاب كرديم و به سرعت به سمت پايين رفتيم و بعد به سمت شانه كوه تراورس كرديم.اين مسير ايمن تر از مسير صعودمان بود.با رسيدن به شانه كوه ازدوستان جدا شديم و براي عكاسي به سمت كف علم چال  و درياچه ها رفتيم و بعد از كلي عكاسي به چادرها بازگشتيم.

بك شنبه صبح روز از خواب برخواستيم  و همراه فواد و روشن به سمت شانه كوه و گرده رفتيم.تيمي از گروه داها ساري به سرپرستي علي هكي هم براي صعود به گرده آمده بودند.يك تيم 2 نفره هم جلوتر از بقيه بودند.صعود را همراه با دوستان گروه داها آغاز نموديم.به دليل زياد بودن تعداد نفرات در گرده و يخ زدگي مسير صعود با سرعت پايين ادامه داشت .ساعت 18 از گرده خارج شديم و تا ساعت  19دوستان به عكاسي پرداختند و پس از آن به سمت پناهگاه سياه سنگ حركت كرديم.ساعت 20 به پناهگاه سياه سنگ رسيديم و با توجه به نوع مسير و ريزشي بودن مسير بازگشت تصميم گرفتيم همگي شب را در جانپناه سياه سنگ بمانيم.دوستاني كه لوازم كمتري را داشتند در بالا و دوستاني كه لوازم بهتري را داشتند در پايين خوابيدند.مشكل خواصي جز كم بودن آب و سرد بودن زمين وجود نداشت.

صبح دو شنبه حركت را به سمت سياه سنگ ادامه داديم.فواد كمي مشكل در تنفس داشت و يكي از دوستان تخليه انرژي شده بود.سالها بود فواد را مي شناختم .هميشه بدني آماده داشت و با هم صعودهاي بسياري را انجام داده بوديم از يخچال گرفته تا ديواره و صعودهاي يك روزه و برنامه هاي زمستاني.به همين دليل با وجود اينكه مشكل ادم خفيف داشت نگرانش نبودم.. و مي دانستم كه در هر شرايطي مي  تواند خودش را جمع و جور كند بيشنر نگران همنورد خسته بودم كه حادثه اي  ندهد..فواد با دوستان گروه داها رفت و ما هم با كمي فاصله به سمت علم چال رفتيم و چادر ها را جمع كرديم و به سمت پايين حركت كرديم.

درس بزرگي از اين برنامه گرفتم.هر صعودي و هر بدني شرايط خاص خود را دارد.

از صعود دركنار علي هكي و دوستان گروه داها واقعا لذت بردم.داها را گروهي ديدم بسيار صميمي با اعضايي بسيار با اخلاق.

دوستان خوبم آشنايي با شما برايم افتخار بزرگي بود.

عكس ها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

جرزي كوكوشكا...

جرزي كوكوشكا كوهنورد افسانه اي لهستاني و دومين صعود كننده 14 قله 8000 متري حد اقل در بين كوهنوردان ايراني نيازي به معرفي ندارد.كوهنوردي سرسخت با اراده و تواني  بي مانند.

سالها قبل با كوهنورد ايراني ، مقيم و بزرگ شده كشور آلمان به نام آزاده فرزاد آشنا شدم و طي سفر هايي كه آزاده  به ايران داشت قله هاي سهند-سبلان-شير كوه-دماوند-پراو-ديواره بيستون و سرطاق-الوندو ... راصعود كرديم.آزاده مدتي قبل مسافرتي به كشور لهستان داشت و درجريان اين سفر بازديدي از منزل جرزي كوكوشكا كه در حال حاضر موزه كوكوشكا مي باشد انجام دادو عكس هايي را از اين موزه برايم فرستاد كه با كسب اجازه از آزاده در وبلاگ قرار مي دهم.مديريت اين موزه به عهده همسر جرزي كوكوشكا مي باشد.


ادامه نوشته

صعود يك روزه دماوند از يال ملا خوران


يال ملاخوران  يكي از يالهاي فرعي دماوند مي باشد.اين يال در سمت راست يال جنوبي قرار دارد و دره كافر دره بين اين يال و يال جنوبي قرار دارد.5 شنبه 92/5/3 ساعت 10 شب همراه با همنوردانم از خانه كوهنوردان تهران از فلكه چهارم تهرانپارس به سمت پلور حركت كرديم.رانندگي در اين برنامه به عهده روشن قواميان  بود.با سرعتي باور نكردني و زماني باور نكردني تر به پلور رسيديم.تا پلور تقريباً نفس همه در سينه حبس بود.در پلور كمي خريد كرديم و به سمت گوسفند سرا حركت كرديم.جاده خاكي تا گوسفند سرا از وضعيت نسبتاً مناسبي برخوردار بود و با ماشين سواري قابل عبور بود.با رسيدن به گوسفند سرا و پارك ماشين شام مختصري خورديم و خوابيديم.صبح روز جمعه ساعت 5 بيدار شديم و ساعت 6:30 صعود خود را آغاز كرديم.براي رسيدن به يال مولا خوران از گوسفند سرا به سمت راست شروع به  تراورس كرديم.بعد از 30 دقيقه به ابتداي يال ملاخوران رسيديم و صعود خود را آغاز نموديم.ابتداي مسير با شيبي كم آغاز مي شد.اين يال فاقد چشمه يا آب برفچال مي باشد اما مي توان با كمي كاهش ارتفاع از اب برفچال هاي كافر دره استفاده نمود.با افزايش ارتفاع به تدريج به شيب مسير اضافه مي شد.در برخي از قسمتهاي اين يال مورن هاي ريزشي وجود دارد كه عبور از آنها نياز به كمي احتياط دارد همچنين در قسمت هايي از يال قسمت هاي سنگي وجود دارد كه به راحتي قابل عبور است.با رسيدن به ارتفاع 4300 متر استراحت مختصري كرديم. بارگاه سوم و چادرهاي رنگارنگ اطراف آن به خوبي مشخص بود.با عبور از قسمت سنگي و يكپارچه در ارتفاع 5100 مترو ادامه مسير با شيبي تند و شن اسكي به تپه گوگردي ها   و سپس قله رسيديم.يال ملا خوران فاقد پناهگاه و جانپناه مي باشد اما جا چادر هاي بسيار مناسبي در آن وجود دارد.با رسيد قله از مسير جنوبي به سمت  بارگاه سوم و گوسفند سرا برگشتيم .صعود يك روزه اين يال بين 5 تا 8 ساعت  زمان نياز دارد(بسته به آمادگي نفرات ).

عكس ها در ادامه مطلب

ادامه نوشته