چند سال قبل در جريان صعود خط الراس كاسونك به ريزان وقتي به قله کاسونک رسيدم قله زيبايي را ديدم كه در دشت لار و بين قله هاي ريزان و كاسونك قرار داشت. مدتي به تماشايش نشستم و در تمام طول خط الراس نيم نگاهي به آن داشتم و مسير دسترسيش را نگاه مي كردم. چقدر بكر و خلوت بود اين كوه...

پس از آن هر بار كه به اين منطقه مي آمديم باز هم آن را مي ديديم و مي گفتيم روزي براي صعودش خواهيم آمد. حالا زمان صعودش رسيده بود و مصمم به اجراي اين برنامه بوديم. تلاشم براي پيدا كردن گزارش برنامه زمستاني روي اين قله به جايي نرسيد و با بررسي نقشه و گوگل ارث و خواندن چند گزارش صعود تابستانه  اطلاعاتي را از مسير صعود بدست آورديم. 4 راه براي دسترسي به اين قله وجود داشت1- روستاي گرمابدر و گذر از دره و صعود به ابتداي صخره هاي منتهي به قله شيوركش و تراورس به گردنه بين كاسونك و كافره و صعود قله و بازگشت از اين مسير(اين مسير در فصل زمستان با خطر جدي ريزش بهمن در تراورس منتهي به گردنه همراه است)2-مسير گرمابدر و صعود به گردنه خاتون بارگاه و تراورس به گردنه شرقي كاسونك و فرود به كف دره و تراورس به گردنه( اين مسير به هيچ عنوان جهت صعود زمستاني توصيه نمي شود و مسير حتي با كمترين برف داراي بهمن هاي بيشماري است) 3- صعود به گردنه افجه بشم و فرود به دشت لار و صعود به كافرا كه اين مسير هم به دليل برفكوبي بسيار سنگين وطولاني بودن و خطر بهمن توصيه نمي شود4- مسير گرمابدر و صعود به گردنه خاتون بارگاه و صعود به كاسونك و فرود به گردنه و صعود به كافره و بازگشت مجدد به گردنه و صعود به كاسونك ...

مسير چهارم ايمن ترين مسير بود. خصوصا اينكه پس از مدت ها در البرز مركزي بارش اتفاق افتاده بود و بي احتياطي در بسیاري از مسير ها مي توانست خطر زيادي را همراه داشته باشد.  همه چيزبراي رفتن آماده بود. ظاهر مسير نشان مي داد كه يال منتهي به قله کافره به صورت تيغه اي سنگي است به همين دليل جانب احتياط را از دست نداديم و هارنس و تبر يخ و 50 متر طناب و چند ميخ و فرند و كيل را هم برداشتيم. صبحانه و ناهار را به صورت لقمه اي انتخاب كرديم و آخرين هماهنگي ها انجام شد.

۹۶/۱۰/۱۵: ساعت 2:45 دقيقه بامداد بيدار شديم و با آمدن بچه ها ساعت 3:35 به سمت فشم و روستاي گرمابدر حركت كرديم. كمي خواب آلود بودم اما تكان هاي ماشين مانع چرت زدن مي شد. ساعت 4:45 به گرمابدر رسيديم و ماشين را پارك كرديم. بخاري ماشين باعث شده بود از سرماي بيرون غافل شويم و همين كه از ماشين پياده شديم سرما خواب را از سرمان پراند. مهتاب در آسمان بود و باد سردي مي وزيد. ساعت 5 صعود را آغاز كرديم. آهسته و پيوسته به سمت جاده خاكي منتهي به گردنه خاتون بارگاه را به سمت بالا ادامه داديم. امان از طمع كاري و حماقت و خيانت...امان از طمع اشخاصي كه شيب كوه را شخم مي زند و امان از حماقتي كه باعث مي شود درست در زير يك دهليز بهمن گير آن هم در شيب شمالي كوه باغ و ويلا بسازيم و امان از خيانت شوراي ده كه با انداختن استخواني دم تكان مي دهند به  كوه و دره چوب حراج مي زنند. اينجا ايران است و تبصره و بند (پ) هميشه زورش به قانون مي چربد. از راه بند دوم مسير پوشيده از برف شده بود راه رفتن را كند تر مي كرد. پس از دوساعت به گردنه خاتون بارگاه رسيديم. هوا بسيار سرد بود.كاپشن هاي پر را پوشيديم وبراي صرف صبحانه توقف كوتاهي كرديم. صبحانه لقمه هاي آماده نان و پنير و گردو داشتيم. يكي از گوش هايم بازي گوشي مي كرد و سرد شده بود. ظاهرا بين گوش ها هم تفاوت وجود دارد و يكي گرماي بيشتري را جذب مي كند. پس از صرف صبحانه به سمت كاسونك حركت كرديم. مسير پوشيده از برف بود. دیدن دماوند و آسمانكوه اين قلل زيبا و با شكوه البرز خستگي را از تن در مي كرد. به شيب تند منتهي به قله كاسونك رسيديم. دستانم سرد شده بود. دستكش ها را عوض كردم و به سمت قله رفتيم. ساعت 10:30به قله كاسونك رسيديم . جي پي اس ارتفاع قله را 3686متر نشان مي داد. 20 دقيقه روي قله مانديم و مقداري تنقلات خورديم. پيش بيني من فرود 20 دقيقه اي تا ابتداي يال منتهي به كافرا بود و كاملا در محاسباتم اشتباه كرده بودم. اين فرود 600 متري از مسيري فاقد يال آن هم در مسيري كه در بعضي نقاط سنگي و در بعضي نقاط پوشيده از برف عميق پودري بود نياز به دقت در راه گرفتن و انتخاب مسير درست و ايمن داشت. در يكي از قسمت ها پايم لغزيذ و به زمين افتادم و باتوم به شدت به عينكم برخورد كرد و خط بدي روي شيشه عينك افتاد.

پس از كمي متمايل شدن به شرق و كمي چپ  و راست شدن بالاخره به گردنه رسيديم و مسير را به سمت كافره ادامه داديم. بايد از دو تپه كم ارتفاع بالا مي رفتيم تا به ابتداي يال صعود برسيم. براي رسيدن به پاي يال20 دقيقه زمان پيش بيني كرده بودم اما اين مسير 1:30 دقيقه زمان برده بود. حالا كافره با ظاهري خشن و سنگي روبرويمان بود. در انتخاب مسير صعود ترديد داشتيم. از دور قسمتي سنگي و عمودي را مي ديديم ومطمئن نبوديم به سادگي براي صعود راه بدهد. هيچ شناختي از مسير نداشتيم و پيشنهاد پوشيدن هارنس ها را دادم تا اگر به مسير بد قلقي خورديم وقت تلف نكنيم. به سمت شيب تند كافرا رفتيم. ابتداي مسيرکم برف بود و شيبي ريزشي داشت وبه دهليزي با شيب زياد مي رسيد. دو  طرف دهليز با گرده هاي سنگي محصور شده بود. متمايل به سمت چپ و با كمك گرفتن از سنگ ها بالا مي رفتيم.  بچه ها به نوبت برفكوبي مي كردند. بالاخره به بالاي اين مسير تركيبي پر شيب رسيديم. سنگي را بالاتر ديديم و با اين تصور كه قله است كلي شاد شديم و جيغ و داد كرديم و به سمت آن رفتیم. کمی بالاتر متوجه قسمت بلند تری شدیم که از پایین آن را نمی دیدیم. مسیر به صورت تیغه ای باریک بود. روبرویمان شکافی قرار داشت که گیره های آن ریزشی بود و بی احتیاطی می توانست سقوط مرگباری را به دنبال داشته باشد. از این قسمت با طناب عبور کردیم. سمت چپ شیب بسیار تند و پوشیده از برفی قرار داشت  و بالاتر شکاف دیگری که باید از آن بالا می رفتیم.  با صعود این شکاف دوباره طناب را جمع کردیم و از قسمتی ریزشی گذشتیم. عرض تیغه ای که روی آن بودیم بسیار کم شده بود و با توجه به ریزشی بودن سنگ ها و فضای خالی دو طرف صعود با دقت زیادی انجام می شد. به یال منتهی به قله رسیدیم و صعود را ادامه دادیم. ساعت 15:30 به قله زیبا و بکر کافره رسیدیم. هوا ابری بود و باید قبل از تاریکی هوا از قسمت های سنگی عبور می کردیم. با دقت زیادی از مسیر صعود شده برگشتیم و از شکافی که با طناب بالا آمده بودیم با حمایت پایین رفتیم. به دهلیز منتهی به گردنه رسیدیم. فرود از این دهلیز را با سرعت زیادی انجام دادیم و هوا گرگ و میش بود که به گردنه رسیدیم. هوا سرد شده بود.

آب یخ زده قمقمه را درون فلاسک ریختیم تا با آب داغ فلاسک قاطی شود و کمی تشنگی مان را کم کند. در کل امروز اصلا وضعیت مایعات خوب نبود و البته دلیل آن جا گذاشتن یکی از قمقمه ها در ماشین بود و وقتی فهمیدیم آن را جا گذاشته ایم که دیگر کار از کار گذشته بود. کم آبی را می شد از خشکی گلو و سردشدن دست و پای بچه ها فهمید. حدود 20 دقیقه توقف کردیم و تکه های یخ زده پیتزا را که مهدی برای ناهار آورده بود مثل قحطی زده ها بلعیدیم. حالا باید مسیر گم و بد قلق جبهه جنوبی کاسونک را بالا می آمدیم. این مسیر هم پر شیب و در بسیاری از نقاط صخره ای بود و یال مشخصی نداشت. با کمک رد پاهای درون برف و جی پی اس صعود را آغاز کردیم.  برف مسیر در بسیاری از نقاط یخ زده بود. آهسته و پیوسته بالا می رفتیم. هوا بسیار سرد بود. ساعت 21 به قله کاسونک رسیدیم و فرود به سمت گردنه را آغاز  کردیم. در یک دست باتوم و در دست دیگر تبر یخ داشتیم. مسیر طولانی تر به چشم می آمد و البته سرعت ما هم کمتر شده بود و دلیل آن تاریکی هوا و شیب تند مسیر بود. بالاخره به گردنه رسیدیم و وارد جاده شدیم. مهتاب بالا آمده بود و با دید بهتری می توانستیم این جاده 9 کیلومتری را طی کنیم. ساعت 2:10 بامداد به محیط بانی گرمابدر رسیدیم. کافره سنگین ترین قله سه هزار متری بود که تا بحال رفته بودیم .صعود و فرود آن21 ساعت طول کشیده بود و از نظر جسمانی فشاری به مراتب بیشتر از صعود های زمستانی و یک روزه دماوند را تحمل کرده بودیم.

 به سمت کاسونک

دماوند و آسمانکوه

j6u5lg2g2jitso8juvoc.jpg

کافره از فراز کاسونک

ریزان و آتشکوه

یال منتهی به قله

قله کافره

نفرات برنامه: محمد رضا مختاری. مهدی الف استوار. پریسا شهبازان. نیما اسکندری


پی نوشت: با تحقیقی که از اساتید و پیشکسوتان و سرچ در اینترنت انجام دادم ظاهرا این صعود نخستین صعود زمستانی به کافره بود. در صورتی که از برنامه های قبل از این صعود اطلاع دارید خوشحال می شوم گزارش یا عکسی را در اختیارم بگذارید